تاریخ کمیک بخش دوم
در این بخش از مقاله نگاهی میکنیم به ورود ابرقهرمان ها به دنیای کمیک و همچنین فرق کتاب کمیک و کمیک استریپ را با هم بررسی می کنیم ( برای دیدن بخش اول این مقاله اینجا کلیک کنید )
در دهه 1930 میلادی کمیک استریپ های روزنامه ای داشتند به کار می آمدند و در همین زمان فرم دیگر داستان گویی وارد دنیا می شد .
( این کمیکی است نوشته آقای دیزنی در آن زمان مسئول روزنامه به او گفت که به درد این کار نمی خورد )
در انتهای آن دهه یک کتاب کمیک تبدیل به بخشی از زندگی یک بچه نوجوان آمریکایی شد . ( حال قبل اینکه ادامه متن را بخوانید توضیح مختصری درباره فرق کمیک استریپ و کتاب کمیک میکنیم یک کمیک استریپ یک بخش از روزنامه است که محدودیت های خاص خود را دارد مانند عکسی که در بالا می بینید ولی یک کتاب کمیک یک داستانی است که محدودیت خاصی ندارد مثلا یک کمیک استریپ بخاطر اینکه در یک روزنامه معمولی است باید یک مقدار حجم داشته باشد ولی یک کتاب کمیک میتواند هر مقدار حجمی که بخواهد داشته باشد ) البته کمیک ها علاوه بر کودکان مخاطب های دیگری داشتند که آن هم سربازان بودند . زیرا که کمیک ها برای آنها یک تقویت روحی بود. در آن زمان درست است که کتاب های کمیک برای غیر نظامیان نیز نوشته می شد ولی بیشتر برای نظامیان بود و اگر سربازانی وجود نداشتند هم اکنون دنیای کمیک به این قدرت خود نمی رسید . در آن زمان کتاب های کمیک مجموعه ای از کمیک های روزنامه ای بود . و همچنین اکثثر کمیک ها سیاه و سفید می بود تا اینکه کتاب ههای کمیک رنگی وارد بازار شد .
وقتی که کتاب های کمیک وارد بازار شدند خیلی طول نکشید که داستان های ماجرجوایانه وارد دنیای کمیک شد.
در سال 1938 وینسلت تالیوان سردربیر کمیک های حادثه ای دنبال یک موضوع دست اول می گشت که در تاریخ 1938 به آن رسید
سوپرمن
با اینکه چند شماره اول سوپرمن آنچنان فروشی نداشت شماره چهارم کمیک این شخصیت فروش بسیار عالی داشت پس وینسلت تالیوان تصمیم گرفت در جلد بعد عکس این شخصیت را بروی کمیکش قرار دهد که ببیند چه تاثیری در فروشش دارد و وقت نتیجه این حرکت فروش کمیک را بالا برد سرنوشت این شخصیت رقم خورد . بعد ها وقتی ویکتور فاکسی همکار وینسلت تالیوان این فروش باور نکردنی را دید از شرکت وینسلت بیرون رفت و شرکت خود را تاسیس کرد و اولین شخصیت خود را با نام واندر من روانه بازار کید ( این شخصیت به حدی از سوپرمن تقلید کرده بود که دانفلد با استفاده از حق کپی و رایت شخصیت سوپرمن شخصیت واندرمن را به دار فانی پیوند داد ) در همان ماه دانفلد کمیک یک شخصیت جدید را در شماره 27 کمیک های کارگاهی روانه بازار کرد که نام آن شخصیت بتمن بود
بعد از آن دسته دسته ابرقهرمان های جدید وارد فروشگاهای کمیک شدند که از مهم ترین آن ها ( بر اساس تارخ امدنشان ) میتوان به شخصیت هایی مانند سندمن - مشعل انسانی - ساب مارینر ( نیمور ) - کاپیتان مارول - فلش - مرد پلاستیکی و گرین لنتر است
و اکنون به چهار شخصیت مهمی که در آن زمان آمده بودن اشاره می کنیم
کاپیتان مارول :
کاپیتان مارول برخلاف دیگر شخصیت های کتاب های کمیک بر روی علم تاکیدی ندارد بلکه با جادو و فانتزی این قدرت را داشت که هم دل نوجوانان را بدست بیاورد و هم با کلمه shazam از یک بچه معمولی به یک ابرقهرمان تبدیل می شود و به حدی این کمیک پر طرفدار شد که مقدار فروشش از سوپرمن پیشی گرفت و به همین علت دی سی می خواست به بهانه همانند بودن این شخصیت با سوپرمن ( فقط بعضی از قدرت هایش مانند سوپرمن بود و کلا داستان و شخصیتش با سوپرمن تغیر می کند ) این شخصیت را بگیرند سرانجام آن انتشارات می تواند شخصیت خود را داشته باشد ولی بعلت کم بود بودجه حق چاپ شخصیت های خود را به دی سی فروختند .
یکی دیگر از شخصیت های مهم آن زمان کاپیتان آمریکا انتشارات فاکس بود که بعد ها این انتشارت به اسم مارول شناخته می شود این شخصیت توسط جو سایمون و جک کربی ( اسطوره کمیک ) ساخته اند که داستان یک سرباز میهن پرست را توضیح می دهد .
سومین شخصیت مهم در آن زمان مرد پلاستیکی بود که با دراز شدن خودش و یا تغیر شکل خودش ( مثلا به یک نردبان ) خلافکاران را دستگیر می کرد.
و آخرین شخصیتی که قرار است به آن اشاره کنیم واندرومن است که یکی از اولین ابرقهرمان های زن بود که برای جذب بیشتر مخاطب های مونث بوجود آمده بود.
راستیلفظ " کمیک " دقیقا به چه معنا هست ؟